ایرانیان تحلیل_اعتماد عمومی در ایران امروز نه در نهادهاست و نه در خیابانها، بلکه در منطقهای نامرئی میان امید و احتیاط ایستاده است. بعد از حوادث سیاسی اخیر جامعه در وضعیتی دوگانه قرار دارد هم میخواهد باور کند میتوان دوباره ساخت، و هم میترسد که اعتمادش بار دیگر مصادره شود. این دوگانگی دقیقاً همان جغرافیای […]
ایرانیان تحلیل_اعتماد عمومی در ایران امروز نه در نهادهاست و نه در خیابانها، بلکه در منطقهای نامرئی میان امید و احتیاط ایستاده است. بعد از حوادث سیاسی اخیر جامعه در وضعیتی دوگانه قرار دارد هم میخواهد باور کند میتوان دوباره ساخت، و هم میترسد که اعتمادش بار دیگر مصادره شود. این دوگانگی دقیقاً همان جغرافیای جدید اعتماد در ایران است جغرافیایی که از نقشه سیاسی جداست، اما در تمام خطوط آن حضور دارد.
اعتماد اجتماعی، سرمایه ای اخلاقی
اعتماد اجتماعی در فرهنگ ایرانی همیشه سرمایهای اخلاقی بوده نه دادهای آماری. مردم دولت و رسانه را با ترازوی دل میسنجند نه با شاخصهای رسمی. و این دل در سالهای اخیر زخمی شده است. تناقض بین گفتار و رفتار بین وعده و عمل، و بین باور و تجربه، سبب شده اعتماد از نظام تصمیمگیری به روابط چهره به چهره عقبنشینی کند. امروز مردم به خانواده، دوستان، و شبکههای شخصیشان بیش از هر سازوکار رسمی اتکا دارند. و این کوچ اعتماد شاید آرام ولی عمیقترین مهاجرت زمانهی ماست.
از منظر جامعهشناسی سیاسی این وضعیت نتیجهی فرسایش تدریجی گفتوگوی ملی است. هر حادثه سیاسی وقتی با سکوت یا تفسیر یکجانبه مواجه میشود. نهتنها بحران را حل نمیکند. بلکه پایههای اعتماد را متزلزلتر میسازد. مردم احساس میکنند شنیده نمیشوند و حکمران باور میکند شنیدن وقت تلف کردن است. حاصل این چرخه جامعهای است که حرف میزند اما گوش نمیدهد و در این سکوت پرصدا اعتماد تحلیل میرود.
بازگشت اعتماد نه با شعار بلکه با رفتار
در چنین شرایطی بازسازی اعتماد نه با شعار ممکن است. و نه با وعده. باید به رفتار بازگشت؛ به سیاستی که در عمل احترام میورزد، نه فقط در سخن. اعتماد بازگشتنی است اگر به او فرصت زندگی بدهند اگر تصمیمها قابل پیشبینی پاسخها شفاف، و خطاها پذیرفته شود. اعتماد نه در شعارها بلکه در انصاف قوانین و صداقت رفتار دیده میشود.
اما نقشهی ایران بدون رنگ اعتماد کامل نیست. اعتماد عمومی همان رنگیست که شهرها با آن معنا میگیرند رسانهها با آن نقش پیدا میکنند. و سیاست از آن مشروعیت میگیرد. اگر این رنگ از نقشه بگریزد اقتصاد سرد میشود، فرهنگ منزوی، و سیاست بیروح.
امروز اعتماد عمومی بر لبهای ایستاده، لبهی میان فراموشی و انتظار. هنوز سقوط نکرده زیرا هنوز امیدی در مردم زنده است. امید به روزی که گفتوگو جای قضاوت، و شفافیت، جای سکوت را بگیرد. پرسش اما همچنان پابرجاست:
آیا نهادهای ما آمادهاند. این امید را به اعتماد تبدیل کنند؟ یا باز هم خواهیم دید که مردم، تنها تماشاگر وعدهها میمانند؟
از سوی رسانه ایرانیان تحلیل اعتماد، ستون نامرئی امنیت ملی است؛ هرگاه ترک بردارد، کشور لرزیدهاست.
- نویسنده : ایرانیان تحلیل
- منبع خبر : ایرانیان تحلیل


















































