آینده مبهم طرح‌های مسکن؛ فروریختن اعتماد عمومی در سایه وعده‌های نیمه‌تمام
آینده مبهم طرح‌های مسکن؛ فروریختن اعتماد عمومی در سایه وعده‌های نیمه‌تمام
سرویس اقتصادی ایرانیان تحلیل_داده‌های گوگل ترندز ایران نشان می‌دهد جست‌وجوهایی مثل «مسکن ملی»، «پروژه نیمه‌تمام»، «طرح مسکن دولتی» و «اعتماد به دولت» طی یک ماه گذشته افزایش بی‌سابقه داشته است. کارشناسان ایرانیان تحلیل این رشد را نشانه تشدید نگرانی مردم درباره آینده طرح‌های مسکن می‌دانند؛ حوزه‌ای که با طرح‌هایی چون «مسکن مهر»، «نهضت ملی مسکن» و پروژه‌های شهری، سال‌ها وعده داده شده اما امروز بخش عمده آن نیمه‌تمام مانده است. این گزارش بررسی می‌کند چرا اعتماد عمومی در سیاست‌گذاری مسکن فروریخته و آینده این برنامه‌ها تا این اندازه مبهم شده است.

سرویس اقتصادی ایرانیان تحلیل ،

داده‌های گوگل ترندز ایران نشان می‌دهد جست‌وجوهایی مثل «مسکن ملی»، «پروژه نیمه‌تمام»، «طرح مسکن دولتی» و «اعتماد به دولت» طی یک ماه گذشته افزایش بی‌سابقه داشته است. کارشناسان ایرانیان تحلیل این رشد را نشانه تشدید نگرانی مردم درباره آینده طرح‌های مسکن می‌دانند؛ حوزه‌ای که با طرح‌هایی چون «مسکن مهر»، «نهضت ملی مسکن» و پروژه‌های شهری، سال‌ها وعده داده شده اما امروز بخش عمده آن نیمه‌تمام مانده است. این گزارش بررسی می‌کند چرا اعتماد عمومی در سیاست‌گذاری مسکن فروریخته و آینده این برنامه‌ها تا این اندازه مبهم شده است.


۱. آغاز بحران اعتماد؛ وقتی اعلام طرح جدید دیگر امید ایجاد نمی‌کند

در اغلب کشورها، معرفی برنامه‌های دولتی مسکن معمولاً موجی از امید ایجاد می‌کند. اما کارشناسان ایرانیان تحلیل می‌گویند در ایران «لحظه اعلام» دیگر هیجانی در جامعه تولید نمی‌کند. علت واضح است: مردم به‌جای خوش‌بینی، تجربه‌ی سال‌ها تأخیر، کیفیت پایین، مشکلات مالکیتی و کمبود زیرساخت را به یاد می‌آورند.

طرح‌هایی همچون مسکن مهر، مسکن ملی و نسخه‌های استانی با وعده‌های بزرگ آغاز شدند، اما بخش مهمی از آن‌ها اکنون به پروژه‌های نیمه‌کاره تبدیل شده‌اند. این تجربه‌های تکراری باعث شده جامعه حتی قبل از شروع، احتمال شکست را قطعی بداند.


۲. رکود ساخت‌وساز؛ هزینه بالا، پیشرفت پایین

بازار ساخت‌وساز در شرایطی قرار دارد که حتی طرح‌های فعال نیز عملاً روی حالت «کُند» تنظیم شده‌اند.

تحلیل داده‌های ایرانیان تحلیل نشان می‌دهد سه عامل رکود را تشدید کرده است:

  • افزایش لحظه‌ای بهای مصالح
  • کمبود نقدینگی پیمانکاران و بدهی دولت
  • نوسان ارز و فقدان قیمت‌گذاری پایدار

در بسیاری از پروژه‌ها، فونداسیون و اسکلت اجرا شده اما ادامه کار متوقف مانده است.

این رکود به‌طور مستقیم قدرت خرید را هم تحت تأثیر قرار داده؛ زوج‌های جوان – اصلی‌ترین گروه متقاضی – عملاً از بازار حذف شده‌اند و تنها خریداران سرمایه‌ای باقی مانده‌اند. نتیجه، فاصله طبقاتی عمیق‌تر و خروج بازار از حالت مصرفی است.


۳. خلف وعده‌های مکرر؛ نقطه مرکزی فروریختن اعتماد

کارشناسان ایرانیان تحلیل تأکید می‌کنند بی‌اعتمادی گسترده امروز محصول تجربیات تلخ گذشته است.

مردم پروژه‌هایی را دیده‌اند که:

  • وعده سه‌ساله داشتند اما ده‌ساله نشده‌اند
  • بدون زیرساخت تحویل شدند
  • با مشکلات سند و مالکیت روبه‌رو شده‌اند
  • مبلغ آورده آن‌ها چند برابر شده است

این الگوی تکراری اعتماد عمومی را فرسوده و هر طرح جدید را بخشی از همان چرخه بی‌پایان تلقی کرده است.


۴. تغییر رفتار سازندگان؛ خروج بخش خصوصی از پروژه‌های بلندمدت

وقتی اقتصاد بی‌ثبات است، بخش خصوصی وارد طرح‌های بلندمدت نمی‌شود.

سرمایه‌گذاران حرفه‌ای حالا به‌جای پروژه چندساله مسکن، به بازارهای سریع‌تر و کم‌ریسک‌تر می‌روند؛ از جمله ارز، خودرو و پروژه‌های کوچک لوکس.

ایرانیان تحلیل می‌گوید نبود مشارکت واقعی بخش خصوصی در طرح‌های دولتی به‌تنهایی سرعت ساخت را نصف می‌کند. عدم بازگشت قطعی سرمایه، تضمین‌های مبهم و تأخیر در پرداخت‌ها دلیل اصلی خروج سازندگان از طرح‌های دولتی است.


۵. زیرساخت‌های ناقص؛ شهرک‌هایی که ساخته می‌شوند اما زندگی نمی‌گیرند

یکی از تکرارشونده‌ترین نقدها، انتخاب زمین بدون توجه به زیرساخت است.

پروژه‌هایی اجرا می‌شوند که فاقد:

  • آب پایدار
  • شبکه فاضلاب
  • حمل‌ونقل عمومی
  • مدارس، درمانگاه و خدمات شهری

کارشناسان ایرانیان تحلیل هشدار می‌دهند این الگو شهرک‌هایی می‌سازد که «ساخته می‌شوند اما زندگی نمی‌گیرند».

مشکلات بین دستگاهی، نبود طرح جامع شهری و کمبود زمین مناسب این وضعیت را تشدید کرده است.


۶. هزینه ساخت، تورم و بودجه‌های غیرواقعی

بودجه‌ریزی پروژه‌های مسکن در ایران غالباً بر پایه تخمین‌های قدیمی انجام می‌شود؛ نه محاسبات واقعی.

با رشد تورم ساخت، بودجه هر چند ماه یک بار کافی نیست و بدهی‌ها افزایش می‌یابد.

پیمانکاران حقوق‌شان را نمی‌گیرند، کار متوقف می‌شود و پروژه سال‌ها عقب می‌افتد.

تحلیلگران ایرانیان تحلیل این موضوع را «نقطه کور سیاست‌گذاری» می‌نامند؛ جایی که طرح‌ها بیشتر جنبه اعلامی دارند تا اجرایی.


۷. پیامدهای اجتماعی؛ بحران مسکن فقط اقتصاد نیست

بحران مسکن به شکل مستقیم زندگی روزمره را متاثر کرده است.

مهم‌ترین پیامدها از دید ایرانیان تحلیل:

  • افزایش اجاره و فشار شدید بر طبقه متوسط
  • مهاجرت خانوارها به مناطق کم‌برخوردار
  • افزایش سن استقلال جوانان
  • کاهش نرخ ازدواج
  • رشد سکونت‌های غیررسمی

ترس از آینده، هویت روانی جامعه را تحت فشار گذاشته و احساس نابرابری را تقویت کرده است.


۸. نسل جوان؛ قربانی اصلی و منتقد جدی

نسل جوان اکنون معتقد است سیاست‌های مسکن پاسخی به نیازهای واقعی آن‌ها نمی‌دهد.

با درآمدهای ثابت و قیمت‌های چندبرابری، جوانان نه توان خرید دارند و نه امید به تغییر.

ایرانیان تحلیل می‌گوید مهاجرت، اجاره‌نشینی بلندمدت و ناامیدی نسبت به تشکیل خانواده، پیامدهای ملموس این بی‌اعتمادی است.

اگر این روند ادامه یابد، «امید اجتماعی» یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های کشور آسیب می‌بیند.


۹. نبود شفافیت و نبود گزارش‌دهی عمومی

سال‌هاست کارشناسان از فقدان شفافیت در طرح‌های مسکن انتقاد می‌کنند.

مشکلات اصلی:

  • گزارش‌های نامنظم از پیشرفت
  • تغییر قوانین و قیمت‌ها بدون اطلاع‌رسانی
  • نظارت ضعیف
  • نبود برنامه‌ریزی یکپارچه

در اغلب کشورها، دولت نقش هدایت‌کننده دارد و بخش خصوصی ساخت‌وساز را انجام می‌دهد.

اما در ایران این رابطه معکوس شده و کارایی را کاهش داده است.


بحران اعتماد

بحران مسکن امروز فقط بحران ساخت‌وساز نیست؛ بحران اعتماد است.

مردمی که بارها تجربه پروژه‌های نیمه‌تمام و وعده‌های تکراری را دیده‌اند، دیگر به اعلام طرح‌های تازه واکنش مثبت نشان نمی‌دهند.

اگر دولت نتواند پروژه‌های رهاشده را کامل، شفاف و قابل اتکا پیش ببرد، اعتماد عمومی بازسازی نخواهد شد.

پرسش اصلی این است:

آیا سیاست‌گذاران می‌توانند از چرخه وعده تاخیر و نیمه‌تمامی خارج شوند؟

یا آینده مسکن ایران همچنان در سایه ابهام باقی می‌ماند؟

  • نویسنده : ایرانیان تحلیل
  • منبع خبر : ایرانیان تحلیل